سفارش تبلیغ
صبا ویژن



می گویم از غربت ِ غریب ِ غرب... - گل نرگس ... مهدی فاطمه






درباره نویسنده
می گویم از غربت ِ غریب ِ غرب... - گل نرگس ... مهدی فاطمه
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
کربلا و امام حسین (ع)
مشهد و امام رضا (ع)
سوریه و بی بی زینب (س)
سفرنامه جنوب و غرب
من و تو
دل نوشت ها
رمضان
نازنین زهرا
متفرقه
تقریبا سیاسی
سفر مقام معظم رهبری به کرمانشاه
سردار شهید مهدی زین الدین
شهید سید رحیم خمیس آبادی
مناسبت ها و مراسم ها
مسابقات و طرح های مذهبی
زندگی نامه حضرت ابالفضل (ع)
ضیافت اندیشه 1389
قرار بود بریم ،ولی موندیم !

ذکر ایام هفته


لینکهای روزانه
گل نرگس...مهدی فاطمه ! [806]
[آرشیو(1)]

لینک دوستان

وبلاگ گروهی فصل انتظار
دست خط ...
لبگزه
شلمچه
حضور نور
مسجد ولیعصر (عج) کنگان
نجوای شبانه
پاک دیده
چفیه
آسمان سرخ
حرف دل
مجنون صفت
نیار یعنی آرزو
سحرخیز مدینه کی می آیی ؟
نوشابه ای با طعم بهائیت
خدای شاپرک ها
کمان نیوز
او خواهد آمد...
حدیث نفس
حجاب غیبت
حس غریب
*دفاع مقدس*
حریم یاس
مزار شهدا
منتظر کوچک
وب نوشته های حاج محمد
حدیث دل
تا کرببلا هست زمین را عشق است
دل نوشته های دو دختر شهید
گذر اقاقیا
عکس بان
ذهن نوشت
منتظر قائم آل محمد
زیباترین شکیب
چادر خاکی
من از دیار حبیب م
وادی
آوینار
الهی من لی غیرک ...
احسان پسر خوب مامان و بابا


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
می گویم از غربت ِ غریب ِ غرب... - گل نرگس ... مهدی فاطمه


لوگوی دوستان




آمار بازدید
بازدید کل :998407
بازدید امروز : 51
بازدید دیروز :21
 RSS 

بنام خدایی که شاهد است و شهدا را دوست دارد. 

همیشه صبح ها رو دوست داشتم و دارم ،آخه همیشه شروع بهترین خاطراتم بودن ...
صبح ها رو دوست دارم چون مناجات هاش به دلم میشینه ...چون خدا رو نزدیک تر از همیشه حس می کنم ...
صبح روز پنج شنبه وقتی که اتوبوس به سمت سرزمین های نور (مناطق عملیاتی غرب)به حرکت در اومد ،از تجسم صحنه هایی که قرار بود ببینم ،حال خوبی بهم دست داد ...کنار پنجره بودم و نسیم ملایمی صورتم رو نوازش می کرد و مدام به یادم می آورد که دوباره مهمون شهدا شدم .... 


اولین جایی که رفتیم ،«حرم باصفای حضرت احمد بن اسحاق (ع)» در سرپل ذهاب ، بود ،سلام دادیم و عرض ادبی کردیم ،بعدش رفتیم خدمت شهید بزرگوار حشمت الله امینی (1) .نمی دونم چرا به دلم افتاد کنار قبر مطهر این شهید عزیز، زیارت حضرت ابالفضل (ع) رو بخونم ... اونجا برادر شهید امینی (حاج مسلم امینی که از یادگاران عزیز دفاع مقدس هستند ) برامون صحبت کردند و حسابی مستفیض شدیم . 

 «حرم باصفای حضرت احمد بن اسحاق (ع)» در سرپل ذهاب

مقصد بعدی ما «جبهه روح الله» بود ،وقتی رسیدیم ،هیچ کس اونجا نبود ،مثل دفعات قبل آروم و خلوت !! با اینکه این مظلومیت و غربت مناطق عملیاتی غرب همیشه دلم رو میسوزونه ،اما واقعا دوستش دارم ...کاملا بکر و دست نخورده ...وقتی بین کانال و شیارهای این مناطق راه میری احساس می کنی شهدا هم همراهیت می کنن ...انگار هنوز جای پاهاشون روی اون خاکا هست ...اشکات که روی گونه هات سر میخورن و میان پایین ،مظلومیت شهدای غرب رو از عمق وجودت حس می کنی و اونوقت می فهمی که شهدای اینجا با خدا چه معامله ای کردن !! خوب که دقت کنی متوجه میشی اسم "غرب" با "غربت و غریب" گره خورده !! فقط توی یه حرف با هم اختلاف دارن ... چقدر زیباست معامله با خدا در عین گمنامی !! ...
اصلا میدونی قشنگی این مناطق به چیه ؟؟به این غربتش در عین عظمت !! به اینکه توی این مناطق با کربلا فاصله ای نداری و هر بادی که صورتت رو نوازش میده ،انگار پیامی رو از جانب مولای شهدا ،حضرت اباعبدالله (ع)  برات آورده ! خیلی حس خوبی بهت دست میده وقتی روی ارتفاعات مناطق عملیاتی غرب در حالی که تشنه ای ،به مولای لب تشنه سلام بدی و زائر شهدای لب تشنه باشی ....چقدر زیباست این مناطق و سکوتش !و  چقدر دوست داشتنی یه ؛ شنیدن مناجات حضرت امیر (ع) با خدا ،در این ارتفاعات گره خورده به آسمون ...

بعد از این زیارت با صفا در جبهه روح الله ،راهی «چم امام حسن (ع)»  - قدم گاه حضرت امام حسن عسگری (ع) – شدیم ،جای باصفاییه و اون گنبد نقره ای قدم گاه با نخل های اطرافش آرامش عجیبی بهت میده . توی راه به این فکر می کردم که وقتی برای رفتن به قدم گاه ائمه اینقدر دلت میلرزه و اضطراب داری ،اگه قرار باشه بری در خونه ی ائمه (علیهم السلام ) چه حالی میشی ؟!؟اگه یه روز بگن توی اون خونه ,خود حضرت تشریف دارن ،چطوری....؟!؟(بگذریم !!روسیاه تر از این حرفام که بخوام بهش فکر کنم!) 

                                                                   «چم امام حسن (ع)»


بعد از چم امام حسن (ع) ،رفتیم منطقه ی عملیاتی «مطلع الفجر» .همیشه بعد از زیارت مناطق و درد و دل با شهدا  ، بزرگ ترین دلخوشیم  دیدن یادگاران جنگ بوده و هست و در مطلع الفجر توفیق نصیبمون شد که صحبت های دلنشین "حاج باقر آقایی " رو بشنویم .شنیدن یه خاطره از زبون این عزیزان که با چشم خودشون صحنه های دفاع جانانه و ایثار رو دیدن ،خیلی لذت بخشه ! وقتی در حین صحبت  یکدفعه با بغض توی گلو و اشک توی چشماشون مکث می کنند و یه نگاه به منطقه می کنند و مجددا شروع می کنند به روایت کردن ،خیلی به حالشون غبطه می خورم ! هرچند می دونم خیلی براشون سخته اما از خدا میخوام بیشتر بمونن و برامون حماسه ها رو روایت کنند .(2)
 

1)شهید حشمت الله امینی تنها شهیدی است که در داخل حرم حضرت احمد بن اسحاق (ع) دفن شده است و همین دفن شدن ایشان در داخل حرم قضیه ای بسیار جالب داره که ان شا الله در پست های بعدی حتما می نویسم .
2)چون این پست خیلی داره طولانی میشه ،نوشتن در مورد «بازی دراز » و «پادگان ابوذر » و «مرصاد » که محورهای اصلی این سفر هستند ،بمونه واسه پست های بعدی. 

«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فی فرج مولانا صاحب العصر و الزمان (عج)»

خیلی التماس دعا ...یا حیدر مددی



نویسنده » نرگس » ساعت 6:37 عصر روز سه شنبه 87 اردیبهشت 17